«اکنون همه ما متحد هستیم و این یک دستاورد بزرگ است»

اینترویو روزنامه کوتدیان با روزنامه نگار لوکزامبورگ چه خبر

با گذشت بیش از 40 روز از مرگ مهسا امینی، اعتراضات در ایران در پس زمینه سرکوب ادامه دارد. احسان تاری نیا، روزنامه‌نگار و مترجم انجمن سیمرغ، این روحیه اعتراضی را در کشور پارسی و همچنین در دیاسپورای ایرانی در لوکزامبورگ تحلیل می‌کند.
انجمن سیمرغ با هدف تسهیل و تقویت حضور موثر جامعه ایرانیان مهاجر در لوکزامبورگ، طیف گسترده ای از خدمات و کمک ها را در زمینه های اجتماعی، فرهنگی و آموزشی ارائه می دهد. این ساختار که یک پلت فرم واقعی برای ادغام است، هیچ هدف گروهی خاص، خواه سیاسی یا مذهبی را دنبال نمی کند. خصیصه ای که به او اجازه داده است تا ایرانیان مهاجر را در لوکزامبورگ متحد کند، در حالی که تظاهرات در کشور ایران همچنان در جریان است.
خشم ایرانیان که در ابتدا علیه سیاست زن ستیزانه و اعتقادی بود، کم کم به سمت پایه های جمهوری اسلامی رفت. از اواسط سپتامبر تاکنون حداقل 250 نفر توسط نیروهای امنیتی کشته شده اند. فهرستی از فعالیت ها و تحصیلات احسان تاری نیا، روزنامه نگار، روانشناس، مترجم انجمن سیمرغ و ... برای شناخت بیشتر باید به صفحه وی inconsistence.com مراجعه کرد. وی که در سال 2005 به لوکزامبورگ رسیده است، درباره وضعیت کنونی کشورش صحبت می‌کند، و همچنین درباره احساس همبستگی که ایرانیان را به اینجا و آنجا سوق می‌دهد.

عکس العمل شما هنگام مشاهده قیام مردم در ایران پس از مرگ مهسا امینی چه بود؟
احسان تاری نیا: من ماجرای مرگ مهسا را اولین بار در توییتر دیدم. بنابراین ما یک دختر 22 ساله داریم که مانند من اهل استان کردستان ایران است. او به پایتخت می رود و توسط پلیس ایران کشته می شود. وقتی چنین اتفاقی می‌افتد، نمی‌توانم ساکت بمانم. من قبلاً در ایران هم روزنامه‌نگار بودم، تصمیم گرفتم یک مقاله بنویسم، اما نمی‌توانستم خودم را به آن محدود کنم. من مجبور بودم کاری کنم.
هنگامی که تظاهرات شروع شد، از حزب دی لنک خواستیم تا مراسم کوچکی را در طول مراسمی با نام «علیه هزینه های گران زندگی» در 25 سپتامبر برگزار کند. مدت کوتاهی پس از آن، مجوز برگزاری تظاهراتی را داشتیم که در 27 سپتامبر، محل Clairefontaine برگزار شد. پس از آن، واضح است که باید بدانید که این اولین بار نیست که در ایران اتفاقی می افتد. رژیم از طریق پلیس اخلاق یا گشت ارشاد، مردم را با قوانین اسلامی کنترل می کند، به ویژه زنان که دارایی مردان در اسلام محسوب می شوند. اما فقط زنان تنها نگرانی حکومت اسلامی نیستند، مثلا من خودم اجازه نداشتم تابستان ها حتی در کوچه تی شرت های آستین کوتاه با شلوارک بپوشم.
بنابراین ما با این داستان متولد شدیم و به آن عادت کردیم. حالا چرا با مهسا امینی فرق داشت؟
صرفاً در چند سال گذشته انباشته ای از خشم وجود داشت که در آن زمان بیان شد. مثل یک انبار پر از باروت است که فقط به یک فندک نیاز دارد تا منفجر شود. مرگ مهسا امینی به همین سبک بود، ما در این چندین سال مرگ دختران زیادی را در کشورمان توسط حکومت آخوندی دیدیم که هر یک مهسای بودند ولی مرگ مهسا حکم یک جرقه در انبار باروت بود.

درباره وضعیت ایران چه بازخوردی از خانواده، دوستان یا افرادی که با آنها در تماس هستید دارید؟
دیدگاه های مختلفی وجود دارد. بخشی از خانواده من، به ویژه آنهایی که در مناطقی با سطح سواد پایین و جایی که مدرسه وجود ندارد زندگی می کنند، با قوانین سختگیرانه اسلامی موافق هستند. آنها فکر می‌کنند که این تظاهرات فقط مربوط به حجاب است، اما من سعی کردم به آنها توضیح دهم که این فقط مسئله حجاب نیست. مهمترین چیز آزادی است. با این حال، اینها اکثراً مردم سنتی و پیرو دین و خرافه پرستی.
در شهر ما سنندج واقع در استان کردستان ایران هر روز تظاهرات برگزار می شود. یک هفته بود که سه پسر جوان از خانواده نزدیک من در یکی از تظاهرات ناپدید شده بودند، زیرا توسط پلیس ایران دستگیر شده بودند، که بعد از دو هفته خبری از آنها یافت شد. خانواده من و مردم عصبانی هستند و برای آنها باید چیزی در حال حاضر اتفاق بیفتد. حتی احزاب مختلف کرد ایران گرد هم آمده اند تا اعلام کنند که باید در این مناقشه به کشور ایران کمک کرد، با ایده اصلی این جمله: «همبستگی برای ایران».

آیا شما در انجمن سیمرغ پناهندگان سیاسی یا افرادی که از رژیم آخوندی فرار می کنند را می پذیرید و چگونه ادغام آنها را در لوکزامبورگ تضمین می کنید؟
اکثریت انجمن ما را پناهندگان تشکیل میدهند، این ها افرادی هستند که اقدامات ما را برای ایرانیان دیدند. بسیاری به ما پیوستند، به ویژه پس از اولین تظاهراتی که ما ترتیب دادیم. تمرکز سیمرغ بیشتر بر روی یکپارچگی است، در این مدت کوتاه گروه های زیادی خواستند ک یک انجمن جدید تاسیس کنند ولی ما تمرکز را فقط روی بکپارچگی گذاشته ایم. فعالیت اصلی سیمرغ فیلم های آموزشی است برای مثال در مورد نحوه دریافت گواهینامه رانندگی لوکزامبورگی، ثبت نام در دوره های زبان یا انجام مراحل اداری و درخواست های اداری. ما همچنین پادکست های فارسی زبان با نام «همزبان» برای ارائه اطلاعات مخصوصاً به افرادی در لوکزامبورگ سکونت دارند داریم. ما همچنین ترجمه فارسی، کردی و عربی را برای افرادی با بودجه محدودی دارند، ارائه می دهیم.
اینکه چه چیز تفاوت ما را با سایر انجمن ها نماین می کند، این است که ما فرم های اداری را از Guichet.lu برای تسهیل روند به فارسی ارائه می دهیم. این در مورد خدمات مهاجرت یا مسکن یا هر نوع درخواستی است، بنابراین اگر پناهنده هستید و نمی دانید چه کاری باید انجام دهید، این ابزار در سایت سیمرغ وجود دارد. یا شیوع اپیدمی ویروس کرونا، وبسایت لوکزامبورگ چه خبر را ایجاد کردیم که یک روزنامه آنلاین لوکزامبورگی به زبان فارسی است. هر روز ده خبر در وبسایت ما و شبکه های اجتماعی مان منتشر می کنیم. علاوه بر این، گروه هایی نیز در تلگرام و فیسبوک برای کسانی که سوال دارند زیر نظر انجمن سیمرغ وجود دارد.

آیا جامعه ایرانی در لوکزامبورگ، در این دوران که با تظاهرات همراه است، اختلاف نظر نشان می دهد یا نسبتاً متحد است؟
تقریباً 2000 نفر مهاجر ایرانی در لوکزامبورگ زندگی می کنند. مثل کشور ما تقسیم بندی ها زیاد است. در یک گروه، مثلاً کمونیست ها، سلطنت طلب ها، مجاهدین، تجزیه طلب ها و .. شاخه های مختلفی وجود دارند که با هم کنار نمی آیند. در مورد ادیان نیز همین گونه است، زیرا مسیحیان، مسلمانان یا پیروان بهائیت معمولاً با هم مخلوط نمی شوند. اما با توجه به اینکه ما یک انجمن بی طرف هستیم، مردم اعتماد خاصی به ساختار ما دارند و ایرانی ها با هر عقیده و باوری کنار ما بودند. در سومین تظاهرات ما «برای اولین بار در لوکزامبورگ هواداران مجاهدین خلق نیز بعنوان ایرانی در برنامه ما بدون نماد و لوگوی سازمانیشان شرکت کردند، در حالیکه این سازمان هرگز قبلا نه با ما نه با هیچ گروه دیگری یکجا جمع نشده بودند.»
اکنون همه ما متحد هستیم و این یک پیروزی بزرگ است. من در عمرم چنین روحیه همبستگی بین همه ایرانیان ندیده بودم. در انقلاب 1979 نیز چنین بود، اما خمینی قبل از تهدید همه احزاب ایرانی دستور ایجاد جمهوری اسلامی را به تنهایی مانند یک دیکتاتور صادر کرد. او دیکتاتوری بود مثل خامنه ای امروز.

موضع اروپا و به ویژه لوکزامبورگ را در مورد ایران چگونه ارزیابی می کنید و آیا انجمن شما از دوک بزرگ حمایت مالی دریافت می کند؟
ما هیچ وقت بودجه دولتی نداشتیم! هر سال پروژه های را پیشنهاد می کنیم و درخواست می دهیم اما هر بار رد می شود. چرا؟ شاید چون لوکزامبورگ به دنیا نیامده ایم و خارجی هستیم. نمی‌دانم، هرگز پاسخ دقیقی دریافت نکرده‌ام، اما به اثبات این امتناع‌ها ادامه می‌دهم و تا زمانی که بتوانم آنها را به نخست وزیر وقت یا زاویر بتل نشان دهم. در مورد موضع اروپا در قبال حوادث ایران، متوجه می شوم که آنها فقط در حال صحبت و تهدید هستند، اما در نهایت چه می شود؟ فقط قطعنامه امضا کردن یا محکوم کردن لفظی دردی از مردم ایران دوا نمیکند. به عنوان مثال، من چند شرکت ایرانی را در لوکزامبورگ می شناسم که حساب های بانکیشان در لوکزامبورگ است و به دولت ایران کمک مالی می کنند. اروپا و لوکزامبورگ باید این پول های پنهان را مسدود کند، همانطور که در حال حاضر روسیه تحریم میکند.

ترجمه شده از مصاحبه اصلی در روزنامه کوتدیان